در قبال ونزوئلا، دولت دوم ترامپ ماهها بین معامله و تغییر رژیم در نوسان بود. اما اخیراً استقرار کمسابقۀ نظامی در دریای کارائیب نشانهای از هدفی روشنتر دارد: سرنگونی نیکلاس مادورو، رئیسجمهور ونزوئلا. به عبارت دیگر، جناح تغییر رژیم دست بالا را پیدا کرده است. اما چگونه؟ پاسخ را باید در پایتخت تغییر رژیم قاره آمریکا، میامی، و پسر بومیاش، مارکو روبیو، جستوجو کرد.
در آغاز، امید آن میرفت که کاخ سفید از کودتاهای خامدستانه و ژستهای اخلاقگرایانه علیه مادورو، که در دورۀ اول رخ داده بود، صرفنظر کند. در یکی از نخستین اقدامات سال ۲۰۲۵، رئیسجمهور ترامپ، ریچارد گرنل را به عنوان فرستادۀ ویژه برای میانجیگری در یک توافق «اول آمریکا» با رژیم کاراکاس اعزام کرد.
بر اساس این توافق، شرکت شورون میتوانست از طریق تمدید مجوز نفتی دوران بایدن، به صادرات نفت خام ونزوئلا به آمریکا ادامه دهد. در مقابل، کاراکاس پذیرفت پروازهای بازگرداندن شهروندان خود را بپذیرد که نیاز مهم و بهسزایی بود، زیرا وضعیت حمایت موقت برای حدود ۳۵۰ هزار ونزوئلایی در خاک آمریکا لغو شده بود. به این ترتیب، دولت ترامپ دو وعدۀ کارزار انتخاباتی خود را عملی کرد: حمایت از سوخت فسیلی و اخراج مهاجران غیرقانونی. با این حال، این تفاهم به سرعت دچار تغییرات بیثباتی شد که عمدتاً نتیجۀ فشار جامعۀ راستگرای تبعیدیان آمریکای لاتین در میامی بود.
میامی؛ پایتخت نئومحافظهکاران لاتین
اگر از بخشهای مرکزی آمریکا به میامی پرواز کنید، شهری را مییابید که گویی یک کشور راستگرای مستقل است؛ جایی که زبان اسپانیایی بر انگلیسی غلبه دارد و ساکنان ونزوئلایی، نیکاراگوئهای و بهویژه کوبایی آن در برابر محراب ایدئولوژی نئومحافظهکار زانو میزنند. آنان حتی سیاستهای باندی و وابستهسالارانۀ سرزمینهای خود را در شوراهای شهری میامی بازسازی کردهاند. تاریخ و حالِ این شهر با قاچاق مواد مخدر، پولشویی و عملیات تغییر رژیم، چه به صورت دولتی چه غیردولتی، در هم تنیده است. افراد مؤثری همچون الکساندر اوتائولا (اینفلوئسنر یوتیوبی) در برنامههای زندۀ چندساعته در یوتیوب، با شور و هیجان دربارۀ لزوم سرنگونی رژیمها از هاوانا تا تهران سخن میگویند.
طبیعی بود که واقعگرایی اولیۀ ترامپ در قبال ونزوئلا چندان در میامی خوشایند نباشد. به همین ترتیب، بسیاری از نئومحافظهکاران میامی از سیاست ریاضتی دولت در دوران وزارت کارآمدی (DOGE) شوکه شدند؛ سیاستی که شامل برچیدن عمدۀ سازمانUSAID (آژانس توسعۀ بینالمللی آمریکا) و قطع بیش از ۱۰۰ میلیون دلار کمک به بنیاد ملی دموکراسی و سازمانهای غیردولتی همسو در جنوب فلوریدا بود. در واکنش، چهرههای سرشناس مهاجران میامی، از جمله اورلاندو گوتیرس-برونات و ماریو دیاز-بالارت از رسانههای اسپانیاییزبان ضمانت گرفتند که دولت بودجۀ برنامههای موسوم به «دموکراسیسازی کوبا و ونزوئلا» را بازخواهد گرداند.
بازگشت مارکو روبیو
اما خیلی زود نخبگان میامی مرد خود را در واشنگتن به میدان آوردند: مارکو روبیو، همراه با سه نمایندۀ کلیدی منطقه، دیاز-بالارت، کارلوس خیمِنِس و ماریا الویرا سالازار. وزیر امور خارجه -که بعدتر مشاور امنیت ملی ایالات متحده نیز شد- با سرعت شروع به بازسازی برنامههای تغییر رژیم کرد و متحدانش را در سمتهای کلیدی منصوب نمود. مائوریسیو کلاور-کارون بهعنوان فرستادۀ ویژه در آمریکای لاتین، کوین کابرا بهعنوان سفیر پاناما، مایک والتز بهعنوان مشاور امنیت ملی و سپس سفیر در سازمان ملل و کریستوفر لاندائو، بهعنوان معاون وزیر امور خارجه منصوب شدند.
سه نماینده تهدید کردند در صورت تمدید مجوز نفتی شورون، لایحۀ بزرگ ترامپ را در کنگره متوقف خواهند کرد. کاخ سفید تسلیم شد و این تصمیم پیامدهای وخیمی برای همان مردم ستمدیدۀ ونزوئلا داشت که نئومحافظهکاران میامی مدعی حمایت از آنانند. نتیجه این بود که دولت نتوانست ونزوئلاییها را به کشورشان بازگرداند. به جای آن، ۲۳۸ نفر از آنان را با برچسب «مبارزان نارکوتِروریست» به «مرکز حبس تروریسم» در السالوادور تبعید کرد. با این حال، ۸۷% از آنان سابقۀ جنایی نداشتند. این موضوع موجب خشم رئیسجمهور السالوادور، نایب بوکله، شد که گفته بود فقط مجرمان خطرناک باید برای بازداشت به آن مرکز فرستاده شوند.
طنز ماجرا این بود که بسیاری از همین تبعیدیان از مخالفان سیاسی رژیم مادورو بودند که در دهۀ ۲۰۱۰ به دلیل شرکت در اعتراضات، مورد پیگرد قرار گرفته بودند. به این ترتیب، رفتار سختگیرانۀ دولت ترامپ با مهاجران و حتی برخی شهروندان آمریکایی، تنشهایی عمیق در جنوب فلوریدا برانگیخته است.
تضادها و انگیزههای انتخاباتی
جمهوریخواهان فلوریدا در تاریخ خود بارها از مهاجرت کنترلنشده از کوبا بهرهبرداری کردهاند. قانون «تنظیم کوباییها» در سال ۱۹۶۶ عملاً مرز را برای آنان باز کرده بود. مارکو روبیو که پیشتر از برنامۀ حمایتی بایدن برای مهاجران حمایت کرده بود، حالا در دولت ترامپ نقشی متفاوت ایفا میکند و از اخراج گسترده دفاع میکند. خود روبیو، که اکنون همزمان وزیر خارجه، مشاور امنیت ملی و بایگان ملی آمریکا است، تلاش کرده است بین ترامپ و متحدان آمریکای لاتینی تعادل برقرار کند. او توافقی سهجانبه با بوکله و مادورو ترتیب داد تا مهاجران ونزوئلایی بازداشتشده در السالوادور در ازای آزادی ده شهروند آمریکایی مبادله شوند. پس از آن، مجوز شورون دوباره تمدید شد و پروازهای اخراج به ونزوئلا از سر گرفته شد.
اما روبیو ظاهراً این را فقط وقفهای موقت میداند. روبیو در حال حاضر با تشویق جناحهای نظامیگرا و جکسونی درون جنبش مگا، آنان را به تمرکز بر جنگ با کارتلها در ونزوئلا سوق میدهد. ترامپ نیز در میان حلقهای از چهرههای اهل فلوریدا احاطه شده که همگی در روایت «نارکوتِروریسم ونزوئلایی» تبحر دارند؛ از پَم باندی، دادستان کل، تا کاش پاتل، رئیس افبیآی، و تیلور بودویچ، معاون رئیس دفتر کاخ سفید.
روبیو احتمالاً ترامپ و استیون میلر را قانع کرده که سرنگونی مادورو نهتنها موجب توقف قاچاق مواد مخدر خواهد شد، بلکه امکان بازگرداندن مهاجران بیشتر را با نصب اپوزیسیون وابسته در کاراکاس فراهم میکند. هرچند گفته شده مادورو پیشنهاد داده همۀ منابع طبیعی ونزوئلا را در اختیار واشنگتن قرار دهد، بازها معتقدند که در هر حال، اپوزیسیون چنین خواهد کرد. در نتیجه، ترامپ در اکتبر دستور توقف گفتوگوهای بیشتر با کاراکاس را به گرنل صادر کرد.
از نگاه کاخ سفید، این چرخش سیاستی توجیه انتخاباتی نیز دارد. ترامپ در انتخابات ۲۰۲۴ موفق شد ۴۵% آرای لاتینتبارها، از جمله ۷۰% کوباییتبارها و ۵۰% ونزوئلاییتبارها را به دست آورد. اکنون یک سال بعد، محبوبیتش در میان همین گروهها به ۲۷% سقوط کرده است. مداخلۀ نظامی علیه مادورو میتواند انگیزهای باشد تا نئومحافظهکاران لاتینی از تخلفات دولت در زمینۀ مهاجران و حقوق بشر چشمپوشی کنند.
خطرات تغییر رژیم
طرح سرنگونی مادورو اما پر از شکاف است. ونزوئلا سالهاست در آستانۀ فروپاشی دولتی قرار دارد و سومین کشور فاسد جهان به شمار میرود. مداخلۀ خارجی میتواند فروپاشی کامل دولت را رقم بزند و کشور را میان گروههای جنایتکار و جنگسالار تقسیم کند. چریکهای چپ مانند ELN و FARC بهشدت در جامعۀ ونزوئلا ریشه دارند و سوگند خوردهاند که از «انقلاب بولیواری» دفاع کنند. چنین جنگی میتواند تغییری خونین مشابه آنچه در دهۀ ۱۹۹۰ در کلمبیا رخ داد پدید آورد و همچنین احتمال فروغلتیدن آمریکا به دامنۀ مداخلات متوالی در آمریکای لاتین را به همراه دارد.
نتیجۀ چنین سناریویی موج جدیدی از مهاجرت، افزایش قاچاق مواد و اختلال در تولید نفت خواهد بود. با وجود اینکه ترامپ مدعی است با نابودی یک قایق حامل مواد، ۲۵ هزار جان آمریکایی نجات یافته است، اما ونزوئلا تنها مسیر ترانزیت حدود ۱۳% از کوکائین کلمبیا است و هیچ نقشی در قاچاق فنتانیل قاتل ندارد. در واقع، جریان فنتانیل از مرز جنوبی تحت سیاستهای ترامپ و همکاری رئیسجمهور مکزیک، کلودیا شینباوم، بیش از ۴۰% کاهش یافته است. مکزیک امسال نزدیک به ۶۰ سرکردۀ مواد مخدر، از جمله قاچاقچی چینی، ژی دونگ ژانگ، را به آمریکا تحویل داده است. پس چرا انرژی و منابع را از این موفقیت به سوی جنگی با هدف تغییر رژیم در کشوری منحرف کنیم که نقشی در فنتانیل ندارد؟
در پایان باید یادآور شد که مارکو روبیو در سال ۲۰۱۹ تصویری خونآلود از معمر قذافی پس از مرگش منتشر کرد تا مادورو را تهدید کند. اما سرنگونی قذافی بعدها به فاجعهای تمامعیار بدل شد و سراسر شمال آفریقا را بیثبات کرد. سقوط مادورو میتواند همان سناریو را این بار در نیمکرۀ غربی تکرار کند. بهتر آن است که دولت ترامپ، به جای تقویت روبیو و متحدانش، بار دیگر به سمت دیپلماسی و معامله با کاراکاس روی آورد.
آیا نیاز به تهیه نسخه چاپی مجلات دارید؟
شما میتوانید با خرید اشتراک به نسخه چاپی مجلات ما دسترسی داشته باشید.
